بیــر دســتـــه  گـــــــــول
بیــر دســتـــه  گـــــــــول

بیــر دســتـــه گـــــــــول

مروری بر وزن و ردیف و قافیه در اشعار ترکی


ادبیات نوعی نوشته است که نمایشگر در هم ریختن سازمان یافته ی گفتار متداول است ،ادبیات زبان معمول را دگرگون می کند،قوت می بخشدوبه گونه ای نظام یافته از گفتار روزمره منحرف می سازد

شعر به عنوان شاخه ی لطیف و توانمند ادبیات،جزیی از زندگی و هرگز نمی تواند جدا از زندگی و خارج از دایره ی نفوذ تاثراتی باشد که زندگی واقعی به بشر می دهد
هدف شعر آن است که حرفها و نگرشهایی که در زیر قشر ضخیم نگاههای عادی و روزانه پنهان شده اند صیقل داده و طوری به خواننده عرضه کند که گویی بار اول است که آن را می بیند
نیما شعر را"دیدی می داند که اندیشه ما را با قوت و لطف بیشتر ادا می کند" 
استاد شهریار شعر را"نمونه و مظهر کیهان عظیم می داند"
اسماعیل خوییشعر را"گره خوردگی عاطفی"می داندو یکی دیگر از نویسندگان آن را"به اسبی مانند می کند با شیهه ای زیبا"
وزن یکی از مهمترین عاملی است که کلام را به مرز شعر نزدیک می کند
وزن عروضی :با قدمت نزدیک به هزارسال توانسته است زبان شعر را از زبان روزمره به اعتبار بخشیدن آهنگ و توازن امتیاز دهد و در حقیقت از رهگذر موسیقی سبب بیداری کلمه ها و تشخص واژه ها در زبان گردد.
آموختن عروض باید با درک موسیقی و آهنگ شعر توام باشد در غیر اینصورت زود از یادها فراموش میشود
وزن هجایی:در زبان ترکی آذربایجانی از پر کاربردترین وزن هاست. ادبیات عاشیقی ،شعرهای مردمی از قبیل بایاتی،قوشما،لالایی ها و...همه در وزن هجایی است
وزن آزاد(سربست):فرم جدیدی از سخنان شاعرانه است که اساس این نوع شعر را توازن درونی تشکیل می دهد. درست است که وزن آزاد نتیجه تاثر ادبیات شرق از ادبیات غرب است اما در ادبیات شرق جلوه ای ویژه می یابد که متاثر از فرهنگ اقوام و ملل مختلف است
به نظر میرسد یادگیری وزن حتی برای کسانی که در قالب سربست شعر می سرایندضروری است،چه جایگزینی قالب بی وزن با شعر موزون برای کسانی امکان پذیر است که خود با ماهیت وزن آشنایی دارند و می دانندکه در مقابل نوآوری خود چه چیزی را حذف می کنند

قافیهر زبان آذربایجانی به خاطر ارتباط نزدیک شعر ترکی با اشعار عاشیقی و سایر اشعار فولکولوریک دارای تنوع زیاد است.
بند نیز به خاطر رنگارنگی قالب های شعری در ادبیات شفاهی مردم آذربایجان دارای انواع و گونه های فراوانی است

ردیف در شعر ترکی آذربایجانی 
ردیف کلمه یا کلماتی است که در آخر مصراع یا ابیات به طور اختیاری می ایدودر تلفظ ومعنی و نوشتن یکی است مثلا در بیت زیر از حکیم لعلی:
ایله میشدیم صنما وصلوه عادت گئجه لر
ایندی سنسیز منه برپادی قیامت گئجه لر

گئجه لر ردیف و عادت و قیامت قافیه است
ردیف میتواند بیش از یک کلمه و حتی بیش از یک جمله باشد مثلا در این بیت از میرزا علی اکبر صابر:

اوغول منیمدیر اگر اوخوتمورام ال چکین
ایله مه یین دنگه سر اوخوتمورام ال چکین

اوخوتمورام ال چکین ردیف و اگر و دنگه سر قافیه است
اگر کلمه یا کلمات تکراری هم معنی نباشندردیف به شمار نمی آیند بلکه آن ها قافیه هستندو در عین حال جناس هم دارند مثل این بیت استاد شهریار:

اولدوز سایاراق گؤزله میشم هر گئجه یاری
گئج گلمه دیر یار داها اولموش گئجه یاری

دراین بیت "یاری"اول به معنب نصف و "یاری"دوم معشوق است پس کلمه یاری نمی تواند ردیف باشد همچنین در تجنیس زیر:
صبا بو عرضیمی اله سالمایا
منیم سالامیمی یئتیر سالمایا
یئنه گرک منی یادا سالمایا
اونون نباتی تک ایاغی گرک

کلمه ی "سالمایا"در مصراع اول به معنی دست انداختن و در مصراع دوم اسم خاص و در مصراع سوم به معنی یاد نکردن است
قافیه در شعر آذربایجانی
قافیه کلماتی است که در آخر ابیات یا مصراع می آیدودر مصوت و یا مصوت و صامت (صامت ها)ی آخری مشترک هستند،قافیه ها در موسیقی و انسجام مضمون نقش به سزایی دارند
قافیه در ساختار فرم و محتوای افقی و عمودی شعر و نیز در اتصال بندها موثر می باشد ، قافیه در ادبیات ملل مختلف روند تکاملی ویژه ی آن ملت را پشت سر گذاشته است در دو بند زیر از حسین جاوید قافیه ها را بررسی میکنیم:
آچماسین چیچک لر گؤلمه سین گؤللر..........اؤتوشمه سین شیرین دیللی بولبوللر
دردیم چوخدو ائللر،ائللر آی ائللر................ یار یار دئییب گئجه گوندوز آغلارام

گؤز یولا تیکمکدن باغریم اولدو قان ..............بیر خبر یوخ هلال قاشدی یاریمدان
یارالی کؤنلومو اولماز اوخشایان ................ یار یار دئییب گئجه گوندوز آغلارام

در بند اول "گؤللر"،"بولبوللر"،"ائللر" و در بند دوم "قان"،"یاریمدان"،"اوخشایان"کلمات قافیه هستند
قافیه در شعر آذربایجان مثل وزن مراحل مختلفی را طی کرده است،در ادبیات کلاسیک که تحت تاثیر ادبیات عرب بوده است قواعد مخصوصی داشته است این قواعد را وحید تبریزی در کتاب جمع مختصر تدوین کرده است،وحید اساس قافیه را حرف"رَوٍٍی"به حساب می آوردودر توضیح آن می گوید "رَوی"از رواء گرفته شده است و رواء در لغت عربی ریسمانی را گویند که بار را باآن می بندند.مصراع را نیز با"روی" می بندند. حرف روی آخرین حرف اصلی قافیه است به طوری که اگر آن را از کلمه جدا سازند کلمه بی معنی میشود


دردیمی سویله دیم دیوارا داشا.......................هیجران ساعاتلاری یئتمه دی باشا
در این بیت "داشا" و "باشا" قافیه است و"ا"حرف روی قافیه است

نکته:مصوت کوتاه نمی تواند به تنهایی قافیه باشد و حرف الحاقی به شمار می آید
در این بیت ودادی


گل کونول بیر عبرت آل بو گردش دورانه باخ 

جام حیرتده دمی مخمور اولوب مستانه باخ


"باخ"ردیف و دورانه و مستانه قافیه ،"ه"حرف الحاقی "ان"حروف اصلی است

در ادبیات آذربایجان به دلیل تاثیر ادبیات شفاهی در ادبیات مکتوب نوعی قافیه سٍِماعی (قولاق قافیه سی)به کار می رود قافیه سماعی بر تلفظ صداها استوار است البته نباید این مسئله خواننده را به این نتیجه برساند که در زبان آذربایجانی قافیه ی نوشتاری از رده خارج میشود
بلکه بیانگر این مسئله است که در زبان آذربایجانی قانون هماهنگی واج ها و قوانین فرایند آن امکاناتی در رنگارنگی قوافی بوجود می آورد که در در زبانهای عربی و فارسی قابل تعمیم نیست طبیعی است که قافیه مثل هر هنر دیگر از نو آوری و حادثه های شگفت انگیز تقویت میشود
طبیعی است که اغلب شاعران معاصر ما از نباتی و حکیم لعلی گرفته تااستاد شهریار و بولوت قاراچورلو و ....و همچنین شاعرانی از قبیل صمد وورغون ،سلیمان رستم ،رسول رضا،محمد راحیم ،بختیار وهابزاده و...از قافیه نوشتاری استفاده کرده اند


قافیه و ردیف در شعر آزاد(سربست)

کاربرد قافیه و ردیف (در صورت استفاده از ردیف)در اشکال شعری کهن اجباری است و بسته به قالب شعر به صورتهای مختلف ارائه میشود
دگر چه تکرار حروف و واژه موسیقی دیگری ورای موسیقی عروض پدید می آوردو بر ترنم شعر می افزایدولی قید به کار گیری آن در جاهای مققر شاعر را در تنگناهایی قرار میدهد
شاعران نوسرا از نقش قافیه غافل نیستند و حتی آن را مایه گرفته از سیرت شعر برآورد می کنند،بی مناسبت نیست که گفته ی "هربرت برید"شاعر و منتقد انگلیسی را نیز در اینجانقل کنیم تا جلوه های رنگارنگ قافیه روشن تر ادا شود،هربرت برید با آن که از دیدگاه یک شاعر سوررئالیست با عقلانی کردن هنر مخالفت میورزد و دنبال قافیه گشتن را تصرفی در روایت و تصویرهای ذهنی و بی وفایی به الهام میداند با این وجود می گوید جستجوی قافیه ممکن است به کشف تصویرهای ذهنی شگفت انگیزی منجر شود 
هر چند شاعران و پژوهش گران با اندیشه های گوناکون و گاه افراطی به لزوم قافیه در شعر تاکید دارند ولی کمتر به نقش موسیقایی قافیه توجه دارند اگر در گذشته این کم توجهی با بی التفاتی به نقش آهنگین قافیه به دلیل حضور و سایه ی سنگین وزن عروضی طبیعی جلوه میکند ولی در شعر نو که اوزان عروضی در آهنگین کردن آن ندارد از عمل کرد قافبه به راحتی نمی توان گذشت زیرا تکرار حروف و واژه گان نوعی تناسب و هم صوتی ایجاد می کند که شعر را از نغمه آکنده می سازد




منبع:آموزش وزن ،قافیه،بندوقالبهای شعر ترکی نوشته ی دکتر صمد رحمانی خیاوی