بیــر دســتـــه  گـــــــــول
بیــر دســتـــه  گـــــــــول

بیــر دســتـــه گـــــــــول

سید عظیم شیروانی

سید عظیم شیروانی


سید عظیم شیروانی که در اشعار خود از تخلص سید استفاده می‌کرد از پرکارترین و مظلوم ترین شاعران آذربایجانی است که 9 ژولای 1835 درزمان سلطنت سلطان محمدخان قاجار پدرناصرالدین شاه قاجار در خانواده ای روحانی در شهر شاماخی آذربایجان شمالی، متولد شد.پدر ایشان سید محمود از رجال معتبر و مشهور شهر بود که در زمانی که سید عظیم تنها 7 سال داشت وفات یافت، بنابراین سید عظیم تحت حمایت و سرپرستی ملا حسین، پدربزرگ خود رشد یافت .


ملاحسین دردهکده ی یاقسای داغستان سمت کدخدایی داشت و مسائل شرعی و عرفی مردم را حل و فصل می کرد ملاحسین بعداز وفات دامادش، دختر و نوه عزیز خود، سید عظیم را به داغستان برد و از آنها به نحو احسن نگهداری و مراقبت کرد. سید عظیم از پدربزرگ خود زبانهای فارسی و عربی را آموخت و 10 سال بعد به شاماخی برگشت و تحصیلات سطح میانی روحانیت را به اتمام رسانید. در سال 1856 میلادی جهت تحصیل و تکمیل علوم عقلی و نقلی به نجف اشرف مشرف شد، بعداز چند سال تحصیل درنجف اشرف به بغداد و استانبول و شام رفته و مدتها جهت تحصیل علوم جدید درآن شهر ها اقامت گزید.

درشهر شام وضعیت معاش و گذران سید تعریف خوبی نداشت و تنگدستی او را به تنگ آورده بود، سید عظیم بعداز مدتها کسب علوم و فنون ازمحضر استادان شهرشام دوباره به وطن خود مراجعت نمود ولی بعداز مدتی جهت زیارت مکه مکرمه به عربستان رهسپارگردید. سید عظیم شیروانی سال 1869میلادی در سرزمین مادری خود مدرسه ای بر اساس اصول و سبک نوین باز کرد که با مکتب های قدیمی و خوفناک آن زمان فرق زیادی داشت و تا پایان عمر شریف خویش در کنار تعلیمات دینی به تدریس تاریخ، جغرافیا، حساب ریاضی، به زبانهای ترکی و فارسی پرداخت و همچنین کودکان آذربایجانی را با مهارتهای فنی و تخصصی آشنا کرد.

جالب است بدانید که شاعر بزرگ آذربایجان، میرزا علی اکبرصابر و همچنین نویسنده بنام آذربایجان سلطان مجید غنی زاده و بسیاری دیگر از شاعران و نویسندگان معاصر آذربایجان در مدرسه او تحصیل کرده اند.

سید عظیم شیروانی دارای دو اثر ادبی و کلیات به زبانهای ترکی و فارسی می باشد. در میان آثار سید عظیم ترجمه هایی نیز از منابع مختلف شرق موجود است، همچنین ایشان دارای چند نمونه شعر به سبک اشعار فضولی، حافظ و سعدی نیز می باشد. البته سید عظیم شیروانی دارای غزلهای عاشقانه فراوانی می باشد که معمولاً با این غزلهای شاهکار شناخته می شود. در غزلهای شاعر عشق به زندگی، نگاه خوشبینانه و بی غم به زندگی و اعتقادات دینی دارای جایگاه ویژه ای می باشد. سید عظیم دارای مهارت زیادی در جان بخشی عمیق و با حرارت به شعر می باشد که در غزالهای شاعر آشکارا نمود پیدا می کند.

سید عظیم شیروانی به دلیل تدریس علوم جدید از قبیل عدم مرکزیت زمین که دانشمند مشهور گالیله را بخاطر اعتقاد به آن دراروپا می خواستند اعدام کنند و نیز تبین منشاء زمین لرزه و باران باعلوم جدید و عدم اعتقاد به علوم عوام بویژه به منشاء گاو و ماهی درمبحث زلزله شناسی، از طرف جهال متهم به کفرو طغیان گردید، جهال به ویژه از تدریس علوم جغرافی برای بچه مسلمانان به شدت ناراحت بودند و با صراحت علوم جغرافی را منافی اهداف اسلامی می پنداشتند. چون سید عظیم شیروانی بشدت در مقابل رواج جهل و خرافه حاکم برشماخی ایستاده و درمقابل عوامل ارتجاع حاضر به هیچگونه انعطاف و سازش نبود عاقبت به اشاره عوامل تثلیث( زرو زورو تزویر )، بیستم می 1888میلادی درشب احیاء حضرت مولای متقیان درموقع خروج ازمسجد توسط لوطیان مافیاسان آذربایجان به شهادت رسید.





بیرلیلی سئوییب عشقده سئودالره دوشدوم

 مجنونه دونوب دامن صحرالــره دوشدوم

سئودای سرزلفده سرمایمـــــی وئردیم

سود ائیلمه دیم گورنئجه سئودالره دوشدوم

بیرطفل صغیرآلدی منیم عقلیمـــی الدن

ای پیرکونول گورغم کبرالـــره دوشدوم

هـــرجانبه باخ بیربت هرجائی گوررسن

 هــــریئرده عبث تهمت بیجالره دوشدوم

صنعانــــی اولوب بیربت ترساطلبینده

هــــــردم هوس دیرو کلیسالره دوشدوم

شاید گتیررم دامیمه اول دریتیمـــــی

غـواصه دونوب عشق ایله دریالره دوشدوم

تاکـی بیرالین اوپمک اوچون پیرمغانین

ساقـی نین ایاغیندان اوپوپ پالره دوشدوم

عکس رخینـــی ساغرصهباده گورن دم

بی تاب اولوبان اوزگه تمنالــــره دوشدوم

بیلدی منـی نادان ائیله دی پند ، خلایق

صد شکرکـــــی سید دل دانالره دوشدوم





کیم کی ایستر اوزونی سرور ایام السین

در میخاننی اوپسون طلبی جام السین

آب کوثرده منیم هر نه نصیبیم وارسا

دوندریب ربیم اونو باده ی گلفام السین

یار گلدی هامی اوز دردینه مشغول اولدی

قالمادی کیمسه منیم دردیمه انجام السین

سن نه کوتاهیسن ای شام وصال دلبر

حق منیم عمرومی کسسین سنه انعام السین

اولسا ناکاملیغیم گر او پرینین کامی

دلی دیوانمی حق دهرده ناکام السین

سید اول زلف رخوندن کی حکایت سویلر

ایستیر کین گونون اول وجهیله آخشام السین 



نه بو گـــــون باغیدا یاریـم نه می یم وار منیم

سئــــیر گــــــلزارده بیــــهوده نه ییم وار منیم

ســـــــیزی تانــــری یئتیرین پیر خراباته منی

کی بو گون ساقـــــــی الیندن گیله ییم وار منیم

منه معــــــــجون می لعـــلی دوا دور ساقـــــی

کــی غــــم هـــجرایله جسمیمده کیمیم وار منیم

جان سنین، جسم سنین، امر سنین،  فعل سنین

جمـــله سنسن بـــو آراده نه شـــی یم وار منیم

منــــی سید تکــــــی چــک  گوشۀ میخانه لره

آرتیــریـــر غـم داخی، مسجده نه ییم وار منی





ائیله دی آخر فلک اول گولعذاریمدان منی،

سالدی دشت غربت ایچره کوی یاریمدان منی.

ناقۀ سرگشته تک صحرا دولانسام، نئی عجب

کیم، فلک بیداد ایله اوزموش قاطاریمدان منی.

هجردن رنگیم سارالدی، شکر کیم، صراف عشق،

ایندی تانیر بو زر کامل عیاریمدان منی.

قالدی، من گئتدیمسه، ای نامهربان، کویینده دل،

باری گه گه سور دل بی اختیاریمدان منی.

شهر تفلیسین چلیپا باغلایان ترسا لری،

قورخورام کیم، آییرا آخردا تاریمدان منی.

سیّدا، من اول محبت اهلییم آفاقده –

کیم، تانیر اهل نظر خاک مزاریمدان منی.





ای تاری _ سری - زولفون" والیل اذا یغشا"

"والشمس" یوزون وصفین ذراته قیلیب انشا

ای مرشد -ی ناسوتی , وی سایر-ی لاهوتی

کیم اولمادی هم سیرین جبریل شب-ی اسرا

گون اولسا گئجه اولماز ,ای ماه,ندیر وچی

یلدای-ی سر-ی زولفون گون یوزده اولوب پیدا

سن جوهر,عرض عالم,سن اصل,طفیل آدم

هم علت-ی غائی سن,هم علته سن معبد

هر علته علت سن,سن باعث-ی خلقتسن

سن عین-ی مشیتسن,سن عالمه سن مولا

سن اول-و سن آخیر,سن ظاهر-و سن باطین

سن طیب-و سن طاهیر,سن صورته سن معنا

خورشید جمالیندان بیر ذره عیان اولدو

طور اوزره تجلاده-ن مبهوت قالیب موسی

"سید" نچیدیر ائتسین اوصاف سنی,ای شاه

ایظهار-ی خلوصیت ایله ر سنه اول شیدا.


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.