بیــر دســتـــه  گـــــــــول
بیــر دســتـــه  گـــــــــول

بیــر دســتـــه گـــــــــول

عمادالدین نسیمی



تذکره نویسان نسیمی را اولین نماینده ی شعر سیاسی_فلسفی تاریخ ادبیات آذربایجان دانسته اند و حتی در این کار تا آنجا پیش رفته اند که گفته اند:"زبان نسیمی زبان مبارزه است"با این حال نباید فراموش کرد روح عرفان و آوای خوش " انالحق"در اشعار وی موج میزند.نسیمی در ادبیات ترکی غیر از سبک شاخص بنیانگذار سبکهای اشعار مذهبی و فلسفی نیز به شمار می آید.او برای آنکه اشعارش در دل خواننده بنشیند و تاثیر و نفوذ بیشتری داشته باشد،ضمن غنای مضمون و محتوا به شکل اشعار هم زیاد می پرداخت واز انواع و اقسام صنایع بدیع مانند تشبیه و استعاره و مجاز و مبالغه و تصغیر و تضاد و تلمیح و کنایه و تعریض و ترصیع و التزام و سوال و خطاب و ندا و...استفاده میکرد و همین است که به اشعار وی شیوایی و زیبایی بخشیده و خواننده را به هیجان می آورد. نسیمی به سه زبان عربی،فارسی و ترکی شعر می سرود و میتوان گفت در این میان نقش مهمی در تکمیل خصوصیات ظاهری شعر آذربایجان داشت و سعی می کرد تا شعر ترکی آذری را با اوزان عروضی سازگار سازد . وی برای اولین بار در زبان ترکی آذری به سرودن رباعیهای فلسفی پرداخت. به عنوان نمونه میتوان به رباعی زیر اشاره نمود:


گل کی مشتاق اولموشام دیدارینا 

وئرمیشم جان زولف عنبر بارینا 

محرم ائتدین چوخ منی اسرارینا

ای پری گل چک منی بردارینا


حیات نسیمی را ما بین 1369م و 1417م نوشته اند و باید گفت نسیمی علی رغم عمر نه چندان طولانی خود به کارهای بزرگی دست زد و علاوه بر سرودن انواع اشعار فارسی و عربی و ترکی وی یکی از اعضای اصلی فرقه حروفیه ودر واقع یکی از مبارزان بزرگ عالم تشیع بود.وی بارها به حبس افتاد اما هرگز از مبارزه دست بر نداشت اشعار کوبنده وی هر چند به ظاهر اشعاری عرفانی بودند اما پیام آزادگی و مردانگی به مردم میداد و به همین خاطر بود که حکومت ترکان مصر از هر کسی دیوان نسیمی را می گرفت به جرم خواندن"کتب ضاله"به اعدام محکوم میکرد . نسیمی در بدو ورود به شهر حلب مواجه با صحنه اعدام جوانی حروفی شد که اشعار وی را به نام خود خوانده و در چنگال مامورین امنیتی اسیر شده و مامورین می خواستند او را در میدان شهر اعدام کنند . نسیمی تاب تحمل صحنه اعدام جوان حروفی را نیاورد و با معرفی خود موجب آزادی جوان از پای دار گردید.هیئت حاکمه ی حلب از اینکه در نتیجه یک اتفاق جزئی توانسته بودند بزرگترین انقلابی خاورمیانه را دستگیر کنند در پوست خود نمی گنجیدند . دادگاه فرمایشی حلب با فتوای شهاب الدین بن هلال دشمن خونی شیعیان وی را محکوم به اعدام کرد. پس از تصویب حکم توسط سلطان موید حاکم مصر قرار شد پوست از تن نسیمی برگیرند و دست و پایش را قطع کرده به عنوان هدیه برای ارعاب دولتها و طوایف ترک شیعه طرفدار شاعر از قبیل ذوالقدریه ،ملاطیه،کرکویه و آق قویونلو ارسال دارند.

بنا به نوشته دکتر فیض اللهی وحید نسیمی این بزرگمرد خطه آذربایجان در پای دار پاسخ دندان شکنی را که بابک فرزند قهرمان آذربایجان در بغداد به خلیفه عباسی داده بود برای زاهدان و حکام شهر حلب داده و خاطره ی جانبازیهای آن پهلوان قهرمان را در خاطره ها زنده کرد. وقتی در اثر پوست گرفتن خون زیادی از او رفته و رنگش در اثر کم خونی زرد شده بود ، یکی از زاهدان ظاهر بین به تمسخر پرسید تو که "انالحق"می گفتی و ادعای خدایی داشتی پس چرا از ترس رویت زرد شده؟

نسیمی در جواب گفت:

من خورشید آسمان عشق و محبتم که در افق ابدیت طالع شدم ،خورشید نیز هنگام غروب زرد میشود.


آندم که اجل موکل مرد شود 

آهم چو دم سحر گهی سرد شود 

خورشید که پر دل تر از آن چیزی نیست 

در وقت فرو شدن رخش زرد شو


تاریخ برای رسوایی زاهدان ظاهر فریب جه بازیها که نمی کند گویند شهاب الدین بن هلال قبل از پوست گرفتن از تن شاعر فتوا میدهد :این شخص به قدری ملعون است که حتی اگر قطره ای از خون وی به جایی چکد آن محل فی الفور بریدنی است

آه مظلومیت شاعر دامن گیر فتوا دهنده می شود ودر حین پوست گرفتن قطره ای از خون نسیمی بر انگشت شهاب الدین می جهد رنگ از رخ زاهد می پرد مردم یکصدا خواهان قطع انگشت وی می شوند شهاب الدین با بی شرمی تمام طفره می رود و چون اصراربیش از حد مردم را می بیند با وقاحت می گوید من این حکم بر سبیل مثال دادم . نسیمی این قهرمان خطه ی آذربایجان وقتی این بی شرمی را از زاهد مفتی می بیند با صدای بلند در میدان اعدام میخواند:


زاهدین بیر بارماغین کسسن دونر حقدن قاچار

گور بو مسکین عاشیقی سرپا سویارلار آغلاماز


گفتنی است سازمان بین المللی یونسکو به خاطر جانفشانیها و فداکاریهای عماالدین نسیمی شاعر بزرگ آذربایجان در راه تحقق آمال و ایده های بشری در دنیای قدیم و مبارزات پیگیر او برای برقراری عدالت اجتماعی و نهایتا فاجعه اعدام فجیع وی در راه آزادی جوامع بشری سال 1972م را به عنوان سال نسیمی اعلام کرد واز طرف کشورهای عضو سازمان یونسکو حدود پنجاه جلد کتاب به زبانهای زنده ی دنیا در گرامیداشت خاطره ی آن شهید قهرمان آزادی انتشار یافت .

اینک نمونه ای از اشعار ترکی وی:


منده صیغار ایکی جهان من بو جهانه صیغمازام

گوهر لا مکان منم کون و مکانه صیغمازام


عرشیله فرش و کاف و نون،منده بولوندی جمله چون

کس سوزونی اوزاتماکی شرح بیانه صیغمازام


کون و مکان دیر آیتیم،ذاته گئدر بدایتیم 

سن بو نشانیلن منی،من بو نشانه صیغمازام


کیمسه گمان و ظن ایله،اولمادی حقیله بیلیش

حقی بیلن بیلیر کی من ظن و گمانه صیغمازام


جانیله هم جهان منم دهریله هم زمان منم

گور بو لطیفه نی کی من دهر و زمانه صیغمازام


ذره منم گونش منم چارله پنج و شش منم

صورتی گور بیان ایله من بو بیانه صیغمازام


شهد منم،شکر منم،شمس منم،قمر منم

روح و روان باغیشلارام روح و روانه صیغمازام


ناره یانان شجر منم چرخه چیخان حجر منم

گور بو اودون زبانه سین من بو زبانه صیغمازام


گرچی بو گون نسیمی یم ،هاشمی یم ،قریشی یم

مندن اولودور آیتیم،آیته شانه صیغمازام


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.